چنانچه با موبایل سایت را مشاهده می‌کنید, لطفا دستگاه خود را به حالت افقی قرار دهید.

کتاب وقتی سه پایه ها به زمین آمدند، آخرین کتاب از مجموعه داستان سه پایه ها اثر جان کریستوفر، منتشر شد...

معرفی و دانلود مجموعه داستان سه پایه ها

شنبه, آوریل 27, 2024

آتشی را که پرومتئوس از خدایان دزدید و در اختیار بشر قرار داد، اربابانی از سیاره‌ای بیگانه از انسان پس گرفتند... نبرد بر سر آتش همچنان ادامه دارد... کتاب برکه آتش اثر نویسندۀ برجستۀ انگلیسی جان کریستوفر، عنوان سومین کتاب از مجموعه داستان جذاب سه‌ پایه‌ها است که پس از کتاب کوه‌ های سفید و شهر طلا و سرب منتشر شده است. دشمن شناسایی شده و اکنون زمان رهایی از اسارت اربابان فضایی و آزادی انسان‌هاست...

 همراهان گرامی،

برای دانلود نسخۀ پی‌دی‌اف کتاب برکه آتش، فیش واریزی خود به مبلغ 55 هزارتومان را به شماره کارتی که در ادامه ذکر شده، به آی دی تلگرام Galaxywalker_Admin   ارسال کنید، تا کتاب را دریافت نمایید. همچنین می‌توانید برای ارسال فیش از فرم موجود در این صفحه استفاده نموده و کتاب را در ایمیل خود دریافت نمایید. لطفاً در نوشتن آدرس ایمیل خود دقت فرمایید، زیرا فایل کتاب به آدرسی که شما ارائه دهید، ارسال خواهد شد.  

در ادامۀ مقاله می‌توانید متن معرفی کتاب و بخشی از آن را مطالعه کنید.

شماره کارت بانک تجارت به نام غزاله رمضانی: 5859831025711002

  

 

 

 

 

معرفی کتاب برکه آتش

کتاب برکه آتش (The Pool of Fire)  اثر جان کریستوفر (John Christopher) نویسندۀ مشهور رمان‌های علمی-تخیلی، دنبالۀ داستان کوه‌ های سفید (The White Mountains) و شهر طلا و سرب (The City of Gold and Lead) است. در دو کتاب اول این مجموعه با ویل پارکر و دوستانش آشنا شدیم که به هیچ وجه نمی‌خواستند بردگی سه‌پایه‌ها را بپذیرند و در سفری پرماجرا، سرانجام به کوه‌های سفید رسیدند تا زندگی در میان مردم آزاد و بدون کلاهک را تجربه کنند. مأموریت بعدی آن‌ها نفوذ به شهر بیگانگان فضایی بود تا دشمن را از نزدیک تحت نظر گرفته و با نقاط قوت و ضعفش آشنا شوند. ویل و فریتز موفق شدند از طریق مسابقات به عنوان برده به شهر وارد شوند، بی‌خبر از آنکه چه زندگی دشوار و طاقت‌فرسایی انتظارشان را می‌کشد. ویل موفق شد یکی از اربابان فضایی را به قتل برساند و با اطلاعاتی ارزشمند از شهر بگریزد. اکنون نیروی مقاومت در سرتاسر جهان گسترده شده و انسان‌های آزاد قصد حمله به سه شهر اربابان و نابودی آن‌ها را دارند. آیا با رهایی از اسارت موجودات فضایی، انسان‌ها حقیقتاً روی آزادی را خواهند دید یا دیو شرارت با ظاهری دیگر بشر را به بردگی خواهد کشید؟

دربارۀ مجموعۀ سه‌ پایه‌ ها

مجموعه داستان سه‌ پایه‌ ها اثر جان کریستوفر ابتدا به صورت یک سه‌گانه در اختیار علاقه‌مندان به داستان‌های علمی-تخیلی قرار گرفت. کتاب کوه‌های سفید با ماجرای سفر ویل پارکر و دوستانش به مکانی آغاز می‌شود که در آنجا خبری از سه‌ پایه‌ ها نیست و انسان‌ها در آزادی زندگی می‌کنند. دو کتاب شهر طلا و سرب و برکۀ آتش، دنبالۀ داستان کتاب اول هستند و ماجرای نفوذ به شهر سه‌ پایه‌ ها و طرح نقشه‌ای برای نابودی آن‌ها را بازگو می‌کنند. با این حال جان کریستوفر بیست سال پس از انتشار سه‌گانۀ اول، کتاب دیگری را با عنوان وقتی سه پایه ها به زمین آمدند، به این  مجموعه افزود و در آن به شرح ماجرای شکل‌گیری اولین هستۀ مقاومت پس از تسخیر زمین توسط سه‌پایه‌ها و اربابان فضایی پرداخت. این مجموعه اکنون از طریق سایت کهکشان‌نورد در اختیار دوستداران آثار علمی-تخیلی قرار گرفته است.

 با جان کریستوفر بیشتر آشنا شویم

کریستوفر ساموئل یود مشهور به جان کریستوفر، نویسندۀ نامدار انگلیسی‌ست که بیش از پنجاه کتاب در زمینۀ ادبیات داستانی از او به جا مانده. او در 16آوریل 1922 در هویتون، شهری در لنکشایر انگلستان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را در وینچستر به پایان رساند و در سال‌های جنگ جهانی دوم، در نیروی زمینی ارتش بریتانیا مشغول به خدمت بود. با کسب بورسیه‌ای از بنیاد راکفلر توانست نویسندگی را به صورت حرفه‌ای دنبال کند و آثار متعددی را با نام‌های مستعار گوناگون از خود به یادگار بگذارد. اولین داستان خود با عنوان قوی زمستانی را در سال 1949 منتشر کرد و در سال‌های آتی، تبدیل به نویسنده‌ای حرفه‌ای در ژانر علمی-تخیلی برای نوجوانان شد. مجموعه داستان سه‌پایه‌ها، غارهای نیلوفر و نگهبانان، او را به شهرت جهانی رساندند و مورد استقبال خوانندگان در سرتاسر دنیا قرار گرفتند. بعضی از آثار او از جمله داستان سه‌پایه‌ها، مرگ گیاهان و دنیای خالی، به صورت فیلم و سریال ساخته شدند. جان کریستوفر موفق به کسب چند جایزۀ ادبی از جمله جایزۀ کتاب‌های تخیلی کودکان گاردین شد. او در سال 2012 دیده از جهان فرو بست.

بخشی از کتاب برکه آتش:

در مورد مسائل ساده، می‌توانستیم از زبان علائم استفاده کنیم، اما برای حرف زدن در مورد آزادی و نیاز به کوشش جهت غلبه بر دشمنانی که ما را به بردگی کشیده بودند، باید زبان آن مردم را می‌دانستیم. همچنین پرستش سه‌پایه‌ها در آنجا با شدت بیشتری صورت می‌گرفت. گنبدها همه جا مشاهده می‌شدند و گنبدهای عظیمی نیز بودند که سکویی بسیار بزرگ داشته و پیکر یک سه‌پایه در رأسشان قرار گرفته بود و یک فرد روحانی از آن بالا ندا می‌داد که مؤمنان به آیین سه‌پایه‌ها سه بار در روز به نماز و دعا مشغول شوند. این کار در سپیده‌دم، هنگام ظهر و غروب آفتاب صورت می‌گرفت. ما نیز همراه سایرین سرمان را خم کرده و زیر لب زمزمه می‌کردیم.
سرانجام به رودخانه‌ای رسیدیم که روی نقشه علامت‌گذاری شده بود. گذرگاهی آبی، وسیع و گرم که همچون ماری که دور خود چنبره زده باشد، از دره‌ای سرسبز می‌گذشت. سفر ما به سوی خانه آغاز شده بود...

...در یکی از میدان‌های اصلی شهر، تعداد زیادی ارباب دراز به دراز روی زمین افتاده بودند. یکی از بردگان از کنار یک ارباب برخاست و درحالی‌که صورتش خیس اشک بود، فریاد زد: «اربابان دیگر نیستند. بنابراین زندگی ما فایده‌ای ندارد. برادران، بیایید همه با هم به سوی مکان رهایی شادمانه برویم.»
دیگران مشتاقانه به طرف او رفتند.
فریتز گفت: «گمان کنم واقعاً این کار رو بکنن. باید جلوشون رو بگیریم.»
ماریو گفت: «چطور؟ اصلاً اهمیتی هم داره؟»
فریتز پاسخی نداد، اما بالای یک سکوی سنگی کوچک پرید که گاهی اوقات توسط اربابان برای نوعی مراقبه مورد استفاده قرار می‌گرفت و فریاد زد: «نه برادران! اون‌ها نمردن، بلکه فقط خواب هستن. خیلی زود بیدار خواهند شد و به خدمت ما نیاز دارن.»
آن‌ها مردد بودند. برده‌ای که دیگران را به رفتن به مکان رهایی شادمانه ترغیب می‌کرد، گفت: «از کجا اینو می‌دونی؟»
- «چون اربابم قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفته، به من گفته بود.»
استدلالی منطقی بود. شاید بردگان به یکدیگر دروغ می‌گفتند، اما دربارۀ مسائلی که مربوط به اربابان بود، هرگز چنین نمی‌کردند. اصلاً هیچ‌کس نمی‌توانست به چنین چیزی فکر کند. سایر بردگان گیج و مبهوت، اما با اندوهی کمتر، پراکنده شدند. به محض اینکه معلوم شد نقشه‌مان گرفته، سراغ دومین و البته مأموریتی به همان اندازه مهم رفتیم. تا آنجا که می‌دانستیم، بیهوشی موقت بود. گمان می‌کنم می‌شد درحالیکه اربابان بی‌دفاع روی زمین افتاده‌اند، یک به یک آن‌ها را بکشیم، اما احتمالاً نمی‌توانستیم همه را به صورت همزمان پیدا کنیم. البته باید این مسئله را هم در نظر می‌گرفتیم که بردگان نیز بیکار نمی‌نشستند و اجازه نمی‌دادند ما هر کاری دلمان خواست انجام بدهیم. تا وقتی که اربابان فقط بیهوش بودند و نمرده بودند، قدرت کلاهک‌ها به قوت خود باقی می‌ماند....

 

جستجو

تازه‌های آسمان موسیقی

  • کلیپ و ترجمۀ ترانۀ شش روبان، از سریال خاطره‌انگیز در برابر باد Six Ribbons By Jon English +

    ترجمۀ ترانۀ شش روبان از سریال خاطره‌انگیز «در برابر باد»... با صدای جاناتان اینگلیش، بازیگر نقش جاناتان گرت این ترانه Read More
  • Beyond the Horizon Clip, Poets of the Fall and DARK +

    In this eternal darkness, you are not just ghostlights: Poets of the Fall, Baran bo Odar and Jantje Friese…but you Read More
  • ترانه‌ی رؤیاباف از گروه شاعران پاییز Weaver of Dreams by Poets of the Fall +

    ترجمه‌ و دانلود ترانه‌ی رؤیاباف یا بافنده‌ی رؤیاها از آلبومGhostlight, Poets of the Fall توضیح شاعران پاییز درباره‌ی انتخاب نام Read More
  • Darkest Night- تاریک ترین شب +

    سالکان اینگونه آتشبازی می کنند: از دل تنگ گنهکار برآرم آهی، کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم... صحنه هایی Read More
  • 1