اشک‌ها و لبخندها
 سناریو:عرش‌نشینان
 بازیگران: فرش‌نشینان
 

روز ولنتاین، روز سپندارمذگان، روز هفت‌ها [1]، روز سفید [2]، روز عشاق [3]، روز قلب‌ها [4].
________________________________________

 شب نفرت، شب حسرت، شب بی‌نهایت، شب سیاه، شب جدایی، شب تنها. . .

 شب و روز عشق و نفرت بر بازیگران خستگی‌ناپذیر بازی عطش [5]مبارک باد! در دور بی‌پایان جستن راه، نشانه‌ها، ردپا، یافتن، رفتن،  دوباره جستن، دوباره یافتن، دوباره رفتن تا دم مرگ، تا لحظه‌ی وداع و امید دوباره بازگشتن. . .    
 پس آسمان بی‌طلوع و غروب عشق کجاست؟
 آنجا که پایان روز، پایان عشق نیست
 آنجا که داشتن جرم نیست
 آنجا که. . .
 «شاید ما روزی کبوترهایمان را دوباره پیدا کنیم، شاید روزی فرا رسد که مهربانی با زیبایی یکسان شود، اما من دیگر آن روز را انتظار نمی‌کشم. . .» زیرا افقِ روشنِ من، دیگر با طلوع و غروب یک خورشید، به روز و شب مبتلا نیست. . . خورشید . . . راز در نورنیست. . .
 این بار، آغازِ پایان رسیده است.
 این بار به خانه می‌رویم، خانه‌ای که دیگر دیوار نیست.

 [1]Seven Days
 [2]White day
 [3]Lovers day
 [4]Hearts’ day
 [5]Hunger games