صائب تبریزی که عنوان ملکالشعرایی به حق برازندۀ اوست و به خاطر بدعتها و نوآوریهای شاعرانهاش به شاه سبک هندی نیز معروف است، یکی از نامدارترین شعرای ایرانزمین است که همچون دیگر شاعران سبک هندی، کثیرالشعر بود.
هر چند او در دوران بسیار ناخوشایند صفویه میزیست، اما چنان غزلیات بدیع و خیالانگیزی دارد که میتوان این حقیقت تلخ تاریخی را نادیده گرفت. صائب را میتوان نقاش شعر نامید زیرا در غزلیات خود تصویرسازیهایی بس لطیف دارد که مناظری مافوق تصور را پیش چشم خواننده به تصویر میکشند.
غزلی نغز از صائب تبریزی:
ما که سطر کهکشان از لوح گردون خواندهایم
در خط دیوانی زنجیر، عاجز ماندهایم
در سر بازار محشر دست ما خواهد گرفت
در مصاف آرزو دستی که بر دل ماندهایم
رنجش بیجا گل خودروی باغ دوستی است
ورنه ما کی دشمن خود را ز خود رنجاندهایم؟
عقده میافتد به کار غنچه گل از نسیم
در گلستانی که ما سر در گریبان ماندهایم
چشم کوتهبین تمنای قیامت میکند
ما ز پشت این نامه را نوعی که باید خواندهایم
این زمان در ضبط اشک خویش صائب عاجزیم
ما که از دریا عنان سیل را پیچاندهایم